یادت باشه زیر گنبد کبود / تو بودی و من و کلی آدمای حسود

تقصیر همون حسوداست که حالا / هستی ما شده یکی بود یکی نبود . . .

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

به خدا خسته از آن زخم زبانت شده ام

بی خیال تو و ابروی کمانت شده ام

اشکم از دیده فرو ریخت و رسوایم کرد

حرف آخر...تو کجایی؟نگرانت شده ام

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

ما دو تن مغرور هر دو از هم دور

وای در من تاب دوری نیست

ای خیالت خاطر من را نوازشبار

بیش از این در من صبوری نیست

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم

چون شب خاکستری سر در گریبانت نبینم

ای تو در چشمان من یک پنجره لبخند شادی

همچو ابر سوگوار این گونه گریانت نبینم

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

شب عبور شما را شهاب لازم نيست

که با حضور شما آفتاب لازم نيست

ز بس که گريه نکردم غرور بغض شکست

براي غسل دل مرده آب لازم نيست

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

گريه کردم گريه هم اين‌بار آرامم نکرد

هرچه کردم... هرچه... آه! انگار آرامم نکرد

خواستم ديگر فراموشت کنم، اما نشد

خواستم، اما نشد، اين کار آرامم نکرد

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

باز من تنهایم.باز من غمگینم.باز من سرگردان.

از خود می پرسم ، به که باید دل بست؟

به کجا باید رفت ؟ به که باید پیوست؟!

گریه ام میگیرد

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

سخت است که دور از رخ دلدار بمیرم / از حسرت گل در صف گلزار بمیرم

درد است مرا ، کز غم هجران تو دلبر / باشی تو طبیب و من بیمار بمیرم . . .

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

تا نرفتی به سفر ، همسفری پیدا کن / تا نبستی ز جهان دیده ، بری پیدا کن

به مثل هست بشر صید و جهانش چو قفس / بهر پرواز ، بر و بال و پری پیدا کن . . .

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

ببندم شال و میپوشم قدک را / بنازم گردش چرخ و فلک را

بگردم آب دریا ها سراسر / بشویم هر دو دست بی نمک را . . .

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

من یک نامه عاشقانه ام ، بازم کن / محتاج کمی نوازشم ، یارم باش

هر قدر که سکه ای سیاهم ای دوست / در قلک سینه ات پس اندازم کن . . .

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

پای من خسته از این رفتن بود / فصه ام قصه دل کندن بود

دل که دادم به یارم دیدم / راهش افسوس جدا از من بود . . .